متن شعر آهنگ برف اسفندیار قره باغی
ببین باز می بارد آرام برف
فریبا و رقصنده و رام برف
عروسانه می آید از آسمان
در این حجله آرام و پدرام برف
زمین را سراسر سپیدی گرفت
به هر شاخه، هر شاخه، هر جام، برف
نشسته بر انبوه اندوه دشت
به بی برگی باغ ایام برف
خزان هم به دامان مرگی خزید
کنون فصل سرد سرانجام برف
فروبسته یک شهر چشمان خویش
و می بارد آرام ، آرام ، برف