مداح: حاج محمود کریمی
زمان: شب پنجم محرم 96
مکان: هیئت رایه العباس
سبک: روضه حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام
متن روضه:
پس از آن گفت وشنود
آن شه ابرار ندا داد
در آن عرصه پیکار به آن لشکر خونخوار
که ای قوم ستمکار
منم حجت دادار
منم آنکه به هر عضو تنم بوسه زده احمد مختار
اگر اهل نمازید بدانید که ما روح نمازیم
اگر اهل دعایید بدانید که ما جان دعاییم
اگر عبد خدایید بدانید که ما وجه خداییم
خدا را به چه تقصیر ستادید
کشیدید به قتلم زره کینه وتزویر
همه نیزه و شمشیر
نمودید رخم را هدف سنگ
دلم را هدف تیر
چه رو داده که با ختم رسول یک سره پیوند گسستید
این عهد شکستید همین آب که بر وحش وطیور و
همه ی خلق مباح است به روی پسر فاطمه بستید
در این ماه که ممنوع قتال است چه رو داده که خون من مظلوم حلال است
چرا خیل جوانان منو یکسره کشیتید
به شش ماهه من رحم نکردید
زدید از ره بیداد به حلقوم علی اصغر من تیر جفارا
صد افسوس که در پاسخ ریحانه پیغمبر اسلام زبان را در ره کینه گشودند به دشنام
که یکباره همان مظهر خشم ازلی
وارث شمشیر علی نعره کشید از جگر و تیغ کشید از کمر
کرد سرو جان سپرو ریخت بهم بحر و برُ
کرد چنان حمله برآن قوم
که در خاطره ها گشت عیان
خندق و بدر و احد و خیبر و احزاب
که دیده است که یه فرد لبه تشنه
که هفتاد ودو داغش به جگر مانده کند
حمله به یک لشکر و لشکر بگریزند به صحرا وبیابان
بر و دره و کوه و کمر از تندر خشمش ملک الموت گرفته است
به کف انگشت تحیر
که حسین است
و یا کرده خدا حمله
بر این قوم سمتکار
زهی تیغ زهی دست و زهی عزم وزهی غیرت
وایثار که یک تن چه سپه بر کف یک مرد
شده سخت گرفتار
بیایید و بیبنید
حسین است که می رزمد ومی تازد
از زخم جهان گیر وشراره دم شمشیر
ز فریاد خورشنده تکبیر
به هم ریخته اوضاع زمین را سما را
اگر پیرو میثاق خدا بند نمی بود
به یک حمله آن حجت دادار
نمی ماند به جا یک تن از آن لشکر خونخوار
به تسلیم خدا بازوی او ماند ز پیکار
که آن قوم ستمکار به او حمله نمودند
به شمشیر شرر بار یکی زد به جبین سنگ یکی بر جگرش نیزه
یکی بر دهنش تیر یکی فرق او را کرد جدا از دم شمشیر
فلک آتش طوفنده شد و سخت بر افروخت
ملک بال وپرش سوخت
قدر ریخت به سرخاک
وگریبان قضا چون جگر خواجه لولاک شد از پنجه غم چاک
رسولان همه فریاد کشیدند وبه تن جامه دریدند به دندان جگر از خشم گزیدند
ندا از طرف خالق دادار شنیدند
که ای عالم ایجاد همه هست خدا نقش زمین شد
سر پیغمبر و زهرا وعلی باد سلامت
که شد از عرشه ی زین شمس امامت
به خدا وجه خدا در یم خون کرد اقامت
همه صحراست پر از گرگ و زنند از همه سو بر بدنش چنگ
یکی نیزه فرو کرد به قلبُ
دگری دامن خود کرده پر از سنگ
سنان رفته فرو در گلو وُ
راه نفس بسته بر او تنگ
الا خیل ملائک نگذارید که زهرا برود
جانب گودال وببیند
که حسینش زده چون بسمل بی پر وبالُ
به پرواز درآورده ز لب های به خون شسته ی خود روح دعا را
شجاعتش حسنیست
قسم به دست علی
دست قدرتش حسنیست
به خلق و خوش قسم
که خلق وخوش حسینی
و خلقتش حسنیست
امام زاده عشق نواده علیست
سیادتش حسنیست
شکوه بی بدل است
به چشم اهل حرم
قد و قامتش حسنیست
چه سرو رعنایی
بلند مرتبه است
و سلابتش حسنیست
چقدر با ادب است
به عمه و عمو ها ارادتش حسنیست
چقدر لحظه تلخ شهادتش حسنیست
بعید شد گودال به زیر خون تنش ناپدید شد گودال
حسین سوره نور ز نیزه شان نزول حدید شد گودال
وجسم عبدالله مراد بود وبه پایش مرید شد گودال
رسید حرمله و به زنده ماندن او ناامید شد گودال
پس از سنان وشبس رسید چکمه و زخمش شدید شد گودال
به تن گره خورده زره شده است و به روی بدن گره خورده
ببین که در گودال
به بوی سیب بوی یاسمن گره خورده
تمام شد دوری تن حسین به جسم حسن گره خورده
که جسم عبدالله چونان کفن به جسم بی کفن گره خورده
به لکنت افتاده چقدر نیزه به هم در ..خورده
چقدر سم سطور بهدر میاتن هم همه به پیروهن گره خورده
دوباره غوغا شد عزیز فاطمه بیش از همیشه تنها شد
زخون ثارالله زمین تشنه لبه قتلگاه دریا شد
به غیره نیزه و تیر چقدر رد سم اسب
که قسمت تن ارباب ضربه ی
و بعد عبدالله سر بریدن راس حسین دعوا شد
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست
ای جان حسین جانان حسین
عالم سنه قوربان حسین
یل یاتار طوفان یاتار
یاتماز حسینین پرچمی
جان حسین جانان حسین عالم سنه قوربان حسین